{معرفی جهان چگونه مدرن شد؟}
درباره چگونگی مدرن شدن جهان در چند قرن گذشته کتابها نوشتهاند و استیون گرینبِلَت در کتاب «جهان چگونه مدرن شد؟» روایتی ارائه میدهد از یک شکارچی که بر مدرن شدن جهان و گذار از دنیای قدیم به دنیای جدید اثر گذاشته است. چگونه ممکن است یک شکارچی چنین اثری گذاشته باشد؟ اما روایت گرینبِلَت مدعی است که امکان دارد، اگر او «شکارچی کتاب» باشد، و کتابی را شکار کند که اندیشههای 1500 سال قبل از خود را از لابهلای قفسههای کتابخانه صومعهای بیرون بکشد و آدمیان را با پرسشها و پاسخها و بینش جدیدی آشنا سازد.
در زمستان سال 1417 میلادی، پوجّو براچّولینی که سالها سابقه دبیری و کار در دستگاه پاپی را داشت، به مانند بسیاری دیگر از کسانی که اومانیست خوانده میشدند و به دنبال پیدا کردن آثار گمشده کلاسیک روم و یونان باستان در قفسههای کتابخانههای قدیمی صومعهها بودند، به دنبال شکار کتابهای قدیمی بود. پوجّو موفق شد رسالهای با عنوان «در باب طبیعت چیزها» را یافت که تیتوس لوکرِتیوس نوشته بود. شعر لوکرِتیوس ایدههای فلسفی اپیکور – فیلسوف یونانی متولد حدود 342 قبل از میلاد – را بازتاب میداد. اپیکور ایده «اتم» به عنوان سازنده جهان را ارائه میداد و لوکرتیوس به تبعیت از او معتقد بود عالم از برخورد اتمها در خلئی بینهایت شکل گرفته بود. پوجّو این کتاب را شکار کرد و بعد از هزار سال دوباره در جهان به گردش درآورد.
پوجّو براچّولینی کتاب را نسخهبرداری کرد و باعث شد تا در دسترس سایر اومانیستها نیز قرار گیرد. امروزه حدود 50 نسخه خطی از کتاب که پوجّو در قفسه صومعهای دورافتاده شکار کرد در دسترس است. شکار پوجّو سبب شد نظریهورزی، خیالپردازی و انبوهی از تردیدها درباره ماهیت جهان راه بیفتد. استیون گرینبِلت معتقد است آن کتاب بر طیف گستردهای از اندیشهها درباره جهان – از نجوم کوپرنیکی تا نگرشهای جوردانو برونو (که بازجویی و محاکمهاش به جرم ارتداد هشت سال طول کشید) درباره افلاک، اخلاق و کاربستهای کتاب مقدس – اثر گذاشت.
گرینبِلَت نشان میدهد که نه فقط کوپرنیک و برونو، بلکه شکسپیر و صحنه تئاترهای لندن، میشل دو مونتنی (فیلسوف و حکیم اخلاقی فرانسه عصر رنسانس)، و بسیاری دیگر در اروپای رنسانس تحت تأثیر ایدههای لوکرِتیوس و کتاب «در باب طبیعت چیزها» بودند. اما اهمیت کتاب «جهان چگونه مدرن شد؟» فقط در نشان دادن اثر یک کتاب و عمل شکارچی آن کتاب بر تاریخ اندیشهها نیست. واقعیت این است که تبیین چگونگی پیدایش جهان مدرن، چندبُعدیتر و پیچیدهتر از آن است که از همه استدلالهای مبتنی بر اقتصاد سیاسی، تغییرات آب و هوایی، تحولات جمعیتی، اثر طاعون و رخدادهای غیرمنتظره و ... بگذریم و فقط تصور کنیم یک کتاب توانسته است چنین اثر شگرفی باقی بگذارد.
اهمیت کتاب «جهان چگونه مدرن شد؟» فراتر از استدلال اصلی آن درباره تأثیر اندیشهها بر تاریخ (اثر اندیشه اپیکوریِ لوکرِتیوس بر تحولات جهان)، در بازخوانی بخش مهمی از تاریخ اروپای مسیحی از زاویه چگونگی اثرگذاری درهمآمیزی مسیحیت و حکومت بر روندهای آتی جهان اروپایی است. بازخوانی تاریخی استیون گرینبِلَت از مناسبات در دستگاه پاپی، چگونگی فاسد شدن دستگاه پاپی و اثرات آن بر روندهای اجتماعی و سیاسی اروپا، و واکنشی که متفکران اروپایی – بخشی در قالب بازخوانی کتاب لوکرتیوس – به درهمآمیزی دین و حکومت نشان دادند، بخش مهمی از کتاب «جهان چگونه مدرن شد؟»
این عبارت از کتاب گرینبِلَت درباره محاکمه پاپ جان بیستوسوم بسیار درسآموز است: «بهطور رسمی هفتاد اتهام بر او وارد شد. از ترس تأثیر بدی که میتوانست بر افکار عمومی داشته باشد، شورا تصمیم گرفت از 16 اتهام که ننگینترین اتهامات او بودند چشمپوشی کند – 16 اتهامی که بعداً هم هیچگاه ماهیتشان معلوم نشد – و پاپ والامقام صرفاً به جرائم سبکتری مانند مقدسفروشی، لواط، تجاوز، زنای با محارم، شکنجه و قتل متهم شد. او به همراه طبیبش و دیگران، به مسموم کردن پاپ قبلی نیز متهم شد.» این همان پاپی است که آخرت یا رستاخیز را هم در برابر اشخاصی، منکر شده بود.
کتاب همچنین حاوی بازخوانی وجوهی – هر چند محدود و معدود – از زندگی روزمره جهان اروپایی اواخر قرون وسطی و سالهای آغازین رنسانس نیز هست. این شامل بازخوانی زندگی روزمره در اروپای پاگان میشود و به همان اندازه زندگی در صومعههای مسیحی و رنجهای راهبان و راهبهها را هم در بر میگیرد.
استیون گرینبِلَت استاد علوم انسانی در دانشگاه هاروارد است و کتاب «جهان چگونه مدرن شد؟» نیز برنده جایزه پولیتزر برای آثار عمومی غیرداستانی سال 2012 و جایزه ملی کتاب سال آمریکا در 2011 شده؛ و کتابی خواندنی است که توأمان تاریخ، فلسفه، داستانگویی درباره امر غیرداستانی، و سیاست را در هم آمیخته است. کتاب را مهدی نصرالهزاده به فارسی ترجمه کرده و نشر بیدگل در سال 1397 منتشر کرده است.
چاپ هشتم کتاب «جهان چگونه مدرن شد؟» اثر استیون گرین بلت و ترجمه مهدی نصرالهزاده در 416 صفحه در قطع رقعی توسط نشر بیدگل منتشر شده است.